کد مطلب:252639 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:280

حضرت عبدالعظیم حسنی
او از بزرگان راویان و دانشمندان بود و در زهد و تقوا مقام والایی داشت، برخی از اصحاب بزرگ امام ششم و هفتم و هشتم علیهم السلام را درك كرده بود و خود از شاگردان و راویان نام آور امام جواد و امام هادی علیهماالسلام محسوب می شد.

«صاحب بن عباد» دانشمند بزرگ شیعی می نویسد: عبدالعظیم حسنی در امور دین، آگاه و به مسایل مذهبی و احكام قرآن كاملا آشنا بود. [1] .

«ابو حماد رازی» می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام شرفیاب شدم و مسایلی پرسیدم. هنگامی كه خواستم از خدمت امام مرخص شوم، فرمود: هر



[ صفحه 363]



وقت مشكلی برایت پیش آمد از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا نیز به او برسان. [2] .

حضرت عبدالعظیم در مدارج ایمان و معرفت به جایگاهی رسید كه امام هادی علیه السلام به او فرمود: تو از دوستان حقیقی مایی. [3] .

یكبار او عقائد خویش را به امام عرضه داشت، و امام هادی علیه السلام عقائد او را تصدیق فرمود، چنانكه خود می گوید: بر مولای خود امام هادی علیه السلام وارد شدم، چون نظرش بر من افتاد، فرمود: مرحبا بر تو ای ابوالقاسم! تو به راستی دوست مایی.

عرض كردم: ای فرزند رسول خدا، می خواهم دینم را به شما عرضه دارم چنانكه مورد رضایت شما بود بر آن ثابت قدم باشم تا خدای متعال را ملاقات كنم.

فرمود: بگو.

عرض كردم: اعتقاد من آن است كه خدای تبارك و تعالی یكتا است و هیچ چیز شبیه او نیست، و او از «ابطال» (خدا را هیچ انگاشتن) و «تشبیه» (خدا را با مخلوقات شبیه و همانند دانستن) بیرون است. خدای متعال نه «جسم» است و نه «صورت» و نه «عرض» و نه «جوهر»، بلكه او پدید آورنده ی اجسام و صورتگر صورتها و آفریدگار اعراض و جواهر و مربی و مالك و قرار دهنده و پدید آورنده ی هر چیز است. و معتقدم كه محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و پیامبر او و آخرین سفیر الهی است و تا قیامت، پیامبر دیگری نخواهد آمد و شریعت و دین او پایان همه ی ادیان و شرایع است و تا قیامت، شریعتی پس از او نخواهد آمد.

و معتقدم امام و جانشین و سرپرست پس از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و سپس امام حسن، و بعد امام حسین، امام علی بن الحسین، امام محمد بن علی، امام جعفر بن محمد، امام موسی بن جعفر، امام علی بن موسی، امام محمد بن علی، و آنگاه تو مولای من هستی.

امام فرمود: بعد از من فرزندم «حسن» - امام است - پس مردم را نسبت به



[ صفحه 364]



فرزند حسن چگونه می بینی؟

عرض كردم: مولای من، مگر او چگونه است؟

فرمود: زیرا شخص او - حضرت مهدی علیه السلام - دیده نمی شود، ... تا آنگاه كه قیام كند و زمین را از عدل و داد پر سازد، همچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد.

آنگاه گفتم: اعتراف می كنم كه دوست آنان - أئمه علیهم السلام - دوست خدا و دشمنان آنان، دشمن خدا است، و اطاعت از آنان، اطاعت خدا و نافرمانی از آنان، نافرمانی از خدا است.

و معتقدم كه معراج، سؤال و جواب در قبر، بهشت، دوزخ، صراط و میزان، درست و بر حق است، و روز قیامت آمدنی است و هیچ تردیدی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده می كند.

و معتقدم كه واجبات دین پس از ولایت، نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منكر است.

امام فرمود: ای ابوالقاسم، به خدا سوگند این همان دینی است كه خدای متعال برای بندگانش پسندیده است. بر آن ثابت و استوار باش. خداوند تو را در دنیا و آخرت بر گفتار ثابت، استوار بدارد. [4] .

آن طور كه از تاریخ و روایات بر می آید حضرت عبدالعظیم علیه السلام مورد تعقیب حكومت وقت قرار گرفت و برای مصونیت از خطر به ایران آمد و در شهر ری پنهان شد.

در تاریخ زندگانی او می خوانیم: حضرت عبدالعظیم به شهر ری وارد شد، در حالی كه سلطان وقت فراری بود، و در سرداب خانه ی مردی از شیعیان در «سكة الموالی» - كوی بردگان یا كوی بزرگان - اقامت گزید و در آنجا به عبادت پرداخت، روزها را روزه می گرفت و شبها به شب زنده داری و نماز می گذراند، و گاهی پنهانی از خانه بیرون می رفت و قبری را كه مقابل قبر اوست - و هم اكنون به امام زاده حمزه معروف است - زیارت می كرد و می فرمود: او از فرزندان موسی بن جعفر علیهماالسلام



[ صفحه 365]



است.

او همچنان در آن خانه می زیست. خبر - اقامت او در شهر ری - به تدریج به شیعیان خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید تا بیشتر آنان با او آشنا شدند. پس مردی از شیعیان، پیامبر را در خواب دید كه به او فرمود: مردی از فرزندانم را از «سكة الموالی» می آورند و كنار درخت سیب، در باغ «عبدالجبار بن عبدالوهاب» دفن می كنند. و به همین مكان كه اكنون در آن مدفون است، اشاره فرمود.

آن مرد رفت تا آن درخت سیب و زمین را از صاحب زمین خریداری كند. صاحب زمین از او پرسید: زمین و درخت را برای چه می خواهی؟

خریدار جریان خواب را برایش بازگو كرد. صاحب درخت گفت: من نیز خوابی مانند خواب تو دیده ام.

سپس آن مرد جای درخت و همه ی باغ را بر حضرت عبدالعظیم و شیعیان وقف كرد كه در آنجا دفن شوند.

پس از چندی حضرت عبدالعظیم بیمار شد و از دنیا رفت. هنگام غسل كه او را برهنه كردند در جیب او نامه ای یافتند كه نسب او در آن نوشته شده بود. [5] .

وفات حضرت عبدالعظیم در دوران امامت حضرت هادی علیه السلام بوده است و اوج شخصیت الهی آن بزرگوار را در روایتی كه «محمد بن یحیی عطار» نقل می كند باید دید.

وی می گوید: امام هادی علیه السلام به مردی از اهالی شهر ری كه خدمتشان شرفیاب شده بود، فرمود: كجا بودی؟

عرض كرد: به زیارت قبر امام حسین علیه السلام رفته بودم.

امام فرمود: آگاه باش، اگر قبر عبدالعظیم را كه در شهر شماست زیارت می كردی، مانند شخصی بودی كه قبر امام حسین علیه السلام را زیارت كرده است. [6] .

حضرت عبدالعظیم از موثق ترین علما و راویان شیعه در زمان ائمه علیهم السلام



[ صفحه 366]



محسوب می شود. آن گرامی از جمله ی مؤلفان و نویسندگان نیز بوده و نقل می كنند كتابی درباره ی خطبه های امیرمؤمنان علی علیه السلام و كتاب دیگری به نام «یوم ولیله» نوشته است. [7] .


[1] عبدالعظيم الحسني، ص 31.

[2] مدرك بالا، ص 24.

[3] شيخ صدوق، امالي، ص 204.

[4] مدرك بالا.

[5] مقدس اردبيلي، جامع الرواة، ج 1، ص 460.

[6] عبدالعظيم الحسني، ص 63.

[7] مدرك بالا.